correoslista de correosrecibe automáticamente las actualizaciones a tu correosíguenos en tuitersíguenos en facebook siguenos en youtubesíguenos en Vimeo

enlaceZapatista

Palabra del Ejército Zapatista de Liberación Nacional

Jul252025

سه بعدالتحریر پنجم. اندر حکایت گربه‌ها و اهرام‌

سه بعدالتحریر
پنجم. اندر حکایت گربه‌ها و اهرام‌

بیایید به تصور جهان‌های موازی ادامه دهیم.
ممکن است همین وضعیت برای هرم‌های اجتماعی هم رخ دهد. در یکی از جهان‌ها، قسمت بالای هرم توسط افرادی با پوست روشن اشغال شده و در قسمت پایین، افراد دارای پوست تیره قرار دارند. در جهان موازی دیگر، شرایط برعکس است: در قسمت بالا افراد با پوست تیره قرار دارند و در پایین افرادِ پوست روشن.
می‌توانید گزینه‌‌های دیگری را نیز به دلخواه خود امتحان کنید: بالا مردان، پایین زنان؛ کاشلان‌ها بالا [در زبان مایا به غیربومیان یا بومیانی که نژادشان با سفیدها مخلوط شده و اکثرا از پول و قدرت بسیاری برخوردارند گفته میشود. م ]، بومیان پایین؛ دگرجنس‌گرایان‌ بالا، افراد LGBTQI+ پایین؛ بالا ثروتمندان، پایین فقرا؛ مالکین بالا، ندارها پایین و بالعکس. به این ترتیب می‌توانید گزینه‌های مختلف تئوریک و پیشنهادهای سیاسی را بررسی کنید.
حال، اگر کسی از یکی از این جهان‌ها به جهان موازی دیگری (که بالعکس و تناقض‌آمیز است) نگاه کند، نتیجه می‌گیرد که در آن دنیا هرم معکوس شده است. در آن جهان دیگر، بومیان در بالا قرار دارند و کاشلان‌ها در پایین؛ زنان بر مردان حکومت می‌کنند؛ «لوبیاخورها» [کنایه نژادپرستانه به مهاجران آمریکای لاتین در ایالات متحده آمریکا. م] بر انگلیسی زبان‌های آمریکایی تبعیض روا می‌دارند؛ لاتینوها اروپایی‌ها را فتح و تحت سلطه قرار می‌دهند؛ افراد متعلق به گروه LGBTQI+، هتروسکسوال‌ها را مورد تمسخر و حمله قرار داده و حتی آنها را به قتل می‌رسانند؛ کارگران، کارفرمایان را استثمار می‌کنند؛ سیاستمداران به وعده‌هایشان عمل می‌کنند (باشه، قبول، ممکنه چنین دنیایی وجود نداشته باشد)؛ مجرمان محکوم می‌شوند و بی‌گناهان آزاد هستند و غیره.
برای بسیاری از نظریه‌ها یا «علوم اجتماعی»، هرم دنیای آنها «طبیعی» و «انسانی» است. «طبیعی است کسانی ثروت داشته باشند و کسانی نداشته باشند»؛ «طبیعی است آنها که می‌دانند فرمان دهند و نادان‌ها اطاعت کنند»؛ «طبیعی است ارتشی که تجهیزات بهتر دارد، ارتش ضعیف‌تر را شکست دهد»؛ «طبیعی است افراد زیبا فرمان برانند و زشت‌ها اطاعت کنند»؛ «طبیعی است مرد بر زن تسلط داشته باشد»؛ «طبیعی است هتروها به دگرباشان خشونت روا دارند»؛ «طبیعی است کاشلان‌ها دیگر نژادها را تبعیض کنند». البته می‌توانید مثال‌هایی بیاورید که این «طبیعی بودن» را نقض می‌کند، اما من در اینجا ساده‌سازی می‌کنم.
حول این «طبیعی بودن»، نه‌تنها یک نظام سیاسی شکل می‌گیرد، بلکه مجموعه‌ای از «شواهد» در تمام اجتماع پدیدار می‌شود: در خانواده، مدرسه، کار، ثروت، فقر، جرم، نابهنجاری، زبان، آداب و رسوم، ارتباط با دیگری و طبیعت… و فعالیت سیاسی.
به این ترتیب چیزی شبیه «الگوریتم» اجتماعی شکل می‌گیرد: مجموعه‌ای از باورها و معیارها برای خوب و بد، زیبا و زشت، مردانه و زنانه، و بسیار چیزهای دیگر. «شواهدی» که توسط رسانه‌ها و تعاملات اجتماعی در شبکه‌ها و فضاهای مطالعه، کار، حمل‌ونقل، سیاست، فعالیت، استراحت و سرگرمی تقویت می‌شود.
خلاصه، الگوریتمی برای زندگی، مرگ… و ناپدید شدن. زیرا سیستم، وضعیت وجودی جدیدی برای انسان‌ها خلق کرده است: زنده، مرده، و ناپدید‌شده قهری (نه زنده و نه مرده). به همین راحتی، بدون نیاز به شرودینگر و گربه‌اش [اشاره به نظریه ارائه شده توسط شرودینگر در فیزیک کوانتیک که در آن احتمال مرده و زنده بودن یک گربه فرضی در آن واحد مطرح میشود. م]

*******
هرم معکوس اساس پیشنهادهای جبهه‌های پیشگام، تحولات، تکامل‌ها و انقلاب‌هاست. در هرم، افراد بالایی کم‌اند اما ثروت زیادی دارند، در حالی‌که پایینی‌ها فقیرند. پیشنهاد این است: هرم را «برعکس کنیم»: کسانی که ثروت ندارند و در پایین هستند، به نوک هرم بیایند و ثروت‌مندان را به پایین برانند.
در نگاه اول، این «معکوس کردن» عالی به نظر می‌رسد. کسانی که همیشه پایین بوده‌اند، فرصت رسیدن به بالا را پیدا می‌کنند و کسانی که بالا هستند، باید شرایط پایین را تحمل کنند.
مشکل این است که چون پایینی‌ها زیادند، تصمیم‌گیری دشوار می‌شود، پس نمایندگی لازم است و به‌همین‌دلیل یک جبهه پیشگام یا حزب سیاسی شکل می‌گیرد. در عمل ممکن است هرم «معکوس نشود» بلکه تنها با نامی جدید بازتولید شود: بوروکراسی‌هایی که به احزاب سیاسی خوب، بد یا بدتر تبدیل شده‌اند.
علاوه‌بر‌این، قدرت‌های «جایگزین» (سرمایه بزرگ و جرایم سازمان‌یافته) موقعیت خود را حفظ می‌کنند و توافق‌ها و روابط خود را با بخش «جدید» بالایی هرم تجدید می‌کنند.
تمام جبهه‌های پیشگام سیاسی پیشنهاد مشترکی دارند: چون بالایی‌ها ثروت دارند و پایینی‌ها ندارند، پس باید هرم را معکوس کنیم.
برای چنین «معکوس‌شدن»ی — که در واقع جابه‌جایی اربابان است — لازم است هولوگرام «دولت ملی» ایجاد شود. اگر عدالت، امنیت، صداقت و توانایی موجود نباشد، به جایش یک تیم ملی ورزشی داریم که پیچیده در پرچم رسمی خود را به پرتگاه واقعیت می‌اندازد. اما تماشاگران دیگر کف نمی‌زنند یا سوت نمی‌کشند؛ حالا به جای آن میم اینترنتی می‌سازند.[تصویر یا ویدیویی همرا ه با یک پیام متنی کوتاه که بیشتر در شبکه‌های اجتماعی منتشر میشود و اغلب لحنی طنزآلود دارد. م]
در این تلاش‌ها برای «دموکراتیزه کردن» وقاحت و ناتوانی، با پیشنهادهای سیاسی به ایجاد دشمنان مجازی روی می‌آورند: پوست تیره علیه پوست روشن، لیبرال علیه محافظه‌کار، میان‌دسته علیه بالا و پایین، پیرامون علیه مرکز، بومی علیه نژاد مختلط، زن علیه مرد، دگرباش علیه هترو، جوان علیه بزرگ‌سال، بزرگ‌سال علیه پیر، لاتینو علیه آنگلو، کشوری علیه کشور دیگر، اهالی هر نقطه‌ای از جهان علیه امریکایی‌ها — و بالعکس.

*******

زاپاتیسم برای سیستم، توانایی تخریب کافی قائل است، آنقدر که یک سیاره یعنی یک جهان را با جایگزینی یک سازمان اجتماعی با سازمان دیگر از بین ببرد. درواقع، سرمایه‌داری از یک انقلاب زاده شده است. این انقلاب‌ها نیستند که سیستم را نگران می‌کنند، بلکه تضمین این امر که انقلاب‌ها نیز همان منطق هرم را حفظ کنند: کسانی فرمان دهند و کسانی اطاعت کنند.
در مرحله کنونی، سیستم در حال اجرای یک تحول است. اما این به معنای نابودی آن نیست. بلکه یک بازچینش است، یعنی تطبیق با شرایط تازه‌ای که به «نظام جهانی» معروف است.
اینکه سرمایه‌داری تازه دارد به این درک می‌رسد که تخریبی که اعمال کرده غیرقابل بازگشت است، موضوع ما نیست… اما در برابر آن، راه‌های گوناگونی را آزموده و امتحان می‌کند. یکی از آنها، بازگشت به گذشته است.
منظورمان فقط فرآیند انباشت اولیه نیست که به لطف آن سیستم از طریق غارت و جنگ شکل می‌گیرد (چیزی که نظریه‌پردازان و تاریخ‌دانان اغلب آن را فراموش می‌کنند)، بلکه نوعی پرش ناممکن به عقب برای بازسازی «دولتِ خیّر» یا «دولت رفاه» است، دولتی که همچنان سرکوبگر و واپس‌گراست اما در ظاهر رنگ‌وبوی عدالت اجتماعی دارد، با بهتر است بگوییم برنامه‌های اجتماعی، تا بار بخش پایه هرم را سبک‌تر کنند. اما واقعیت لعنتی این است که همان سرکوبگر قدیمی است که دیر یا زود دیوارهای هرم را می‌شکند. بنابراین «تجدد حیات» [اشاره به شعار حزب مورنا و دو دولت آن. م ] به یک بازیافت درجه چهارم تبدیل می‌شود.
راه دیگر، تلاش برای بزرگ‌تر کردن یا «چاق‌کردن» طبقه‌ی متوسط است که میان بالای هرم و پایه جای دارد. این میانه‌‌ای‌ها با تلاش برای بالا رفتن و ترس از انفجار پایه هرم زندگی می‌کنند. برای کنترل، ایجاد وقفه یا سرکوب شورش‌ها، یا برای ارتقاء سطح اجتماعی از طریق ترفیع و کسب امتیاز‌، به حزب پیشگام پناه می‌برند. افراطی‌های گذشته، امروز کارگزاران «واقع‌گرا» هستند. طبقه متوسط معدن فرمانروایان است.
به‌همین‌دلیل است ترسِ سخنگویان آنها از شیشه‌های شکسته، اعتصابات، راه‌بندان‌ها، اعتراضات، هکرها، تظاهرات، اقدامات خشن و آن چیزهای زشتی که «کثیف»ها و «بد»های تاریخ انجام می‌دهند؛ چیزهایی که در کتاب‌های آموزش عمومی نیستند. پس قابلیتی که برای «تحت تاثیر قرار گرفتن» در برابر جنگ‌های دوردست دارند چه؟ خب، شاید دلیلش این است که فکر می‌کنند این فقط در هرم‌های دیگر اتفاق می‌افتد.
اما بر خلاف شواهد رسانه‌ای، نقدها و تحلیل‌های ژئوپلیتیکی عمیق، مدت‌هاست سرمایه بزرگ دیگر ملی نیست. یعنی دیگر مرتبط به هیچ جغرافیای خاصی نیست. بلکه با موقعیتش در اقتصاد جهان مربوط است. سرمایه بزرگ، فرمانروای هرم، سؤال نمی‌کند که باید در خاورمیانه، اروپای شرقی یا در میان پرچم‌ها، نشان‌ها و سرودها و تیم‌های ملی چه کاری انجام دهد. بلکه می‌پرسد باید در سراسر سیاره چه کند و چگونه.
سرمایه بزرگ هنوز هم در مورد اینکه چه کند تردید دارد، اما برنامه‌ریزهایش پیش‌بینی می‌کنند آنچه که در راه است اجتناب‌ناپذیر است و باید حداکثر غارت صورت گیرد. برای این هدف سازمان‌های بین‌المللی، قوانین… و ملل اهمیتی ندارند.
گروه‌های راست‌گرا، از جمله پروگرسیسم، برای جلب نظر سرمایه بزرگ رقابت می‌کنند. مانند دو برادر که برای اینکه ارباب دست نوازش به سرشان بکشد با هم می‌جنگند. یکی از کمونیسم قریب‌الوقوع هشدار می‌دهد؛ دیگری از بازگشت فاشیسم. هردو قول می‌دهند که پایه هرم را تحت کنترل نگه دارند — با خشونت یا بدون خشونت.
یکی فخرفروشی می‌کند و دیگری ژست این را می‌گیرد که «این میراث گذشته‌ای است که دیگر بازنمی‌گردد» اما هر دو با حالت انزجار صدقه‌هایی را به سوی پایه هرم می‌افکنند. صدقه‌هایی که به جرایم سازمان‌یافته منتقل می‌شود تا توسط آن از مقامات مسئول کنترل و مدیریت برنامه‌های اجتماعی که به دنبال رأی هستند، اخاذی کنند.

*******

در این میان واژه‌ای که خلاصه‌ی بسیاری از چیزهایی است که می‌بایست موجب شرمساری وجدان بخش بالایی هرم می‌بود، همچنان همت خود برای آزاد زیستن را به یادمان می‌آورد: فلسطین. امروز فلسطین اهداف واقعی هرم را تبیین کرده و به مثابه آن جعبه مرگباری است که به تمام مردم جهان وعده داده شده است.
واژه‌هایی وجود دارند که علی‌رغم سکون‌شان زلزله‌ ایجاد می‌کنند، طوفان‌ به پا می‌کنند و سهمگین‌ترین گردبادها را برمی‌انگیزند. تنها در نیمه‌شب شنیده می‌شوند، زمانی‌که در خواب‌آلودگی، همه‌چیز دردناک است. آن‌گاه می‌آیند و نجوایشان پوست حافظه را می‌دراند. زخمی هنوز خون‌آلود، تنها چیزی است که باقی می‌ماند. «غزه» یکی از آن واژه‌هاست: واژه‌ای که خشم می‌آورد، شورش ایجاد می‌کند، و پرده‌ها را می‌درد.

از کوهستان‌های جنوب‌شرقی مکزیک


کاپیتان، ژوئیه ۲۰۲۵

 

Share

No hay comentarios »

No hay comentarios todavía.

RSS para comentarios de este artículo.

Deja un comentario

Notas Importantes: Este sitio web es de la Comisión Sexta del EZLN. Esta sección de Comentarios está reservada para los Adherentes Registrados y Simpatizantes de la Sexta Declaración de la Selva Lacandona. Cualquier otra comunicación deberá hacerse llegar por correo electrónico. Para evitar mensajes insultantes, spam, propaganda, ataques con virus, sus mensajes no se publican inmediatamente. Cualquier mensaje que contenga alguna de las categorías anteriores será borrado sin previo aviso. Tod@s aquellos que no estén de acuerdo con la Sexta o la Comisión Sexta del EZLN, tienen la libertad de escribir sus comentarios en contra en cualquier otro lugar del ciberespacio.


Archivo Histórico

1993     1994     1995     1996
1997     1998     1999     2000
2001     2002     2003     2004
2005     2006     2007     2008
2009     2010     2011     2012
2013     2014     2015     2016
2017     2018     2019     2020
2021     2022     2023

Comunicados de las JBG Construyendo la autonomía Comunicados del CCRI-CG del EZLN Denuncias Actividades Caminando En el Mundo Red nacional contra la represión y por la solidaridad