correoslista de correosrecibe automáticamente las actualizaciones a tu correosíguenos en tuitersíguenos en facebook siguenos en youtubesíguenos en Vimeo

enlaceZapatista

Palabra del Ejército Zapatista de Liberación Nacional

Oct242020

قسمت ششم: کوهی در دریای‌ بیکران

قسمت ششم: کوهی در دریای‌ بیکران

اطلاعیﮤ كمیتﮤ مخفی انقلابىِ بومیان فرماندهىِ مركزىِ ارتشِ زاپاتیستىِ آزادیبخش ملی

مكزیك

۵ اکتبر ۲۰۲۰

خطاب به کنگره ملی بومیشورای بومی دولت:

به [اعضای] ششمین [بیانیه از جنگل لاکندونا] در سطح کشوری و بین‌المللی:

به شبکه‌های مقاومت و شورشگری:

به افراد صادقی که در تمام گوشه و کنار جهان مقاومت می‌کنند:

خواهران، برادران، خواهربرادران:

رفقای زن، رفقای مرد، رفقای زنمرد:

ما خلق‌های نخستین، مایا تبار و زاپاتیست به شما درود می‌فرستیم و از آنچه بر اندیشﮤ جمعی ما می‌گذرد، از آنچه می‌بینیم، می‌شنویم و احساس می‌کنیم با شما حرف می‌زنیم.

اولما جهانی را می‌بینیم و از آن می‌شنویم که در زندگی اجتماعی‌اش بیمار است. قطعه‌قطعه شده بین میلیون‌ها انسان بیگانه شده از خود، درگیر ادامه‌حیات فردی خویش، اما متحد زیر سرکوب سیستمی که حاضر به هر کاری است تا عطش سود آوری خویش را برطرف کند، با وجود آن‌که روشن است مسیری که طی می‌کند به سوی نابودی کرﮤ زمین است.

انحراف سیستم و دفاع احمقانه‌اش از «پیشرفت» و «مدرنیته» خود را در یک واقعیت جنایتکارانه متبلور می‌سازد: زن‌کشی‌ها. قتل زنان نه رنگ دارد و نه ملیت، جهانی‌ست. اگر تعقیب، ناپدید شدن و قتل کسی به خاطر رنگ پوستش، نژادش، فرهنگ‌اش و اعتقادات مذهبی‌اش ابلهانه و نامعقول است، نمی‌توان باور کرد که صرف زن بودن برابر باشد با حکم تبعیض و مرگ.

در یک اوج‌گیری قابل پیش‌بینی ‌ (سوء‌استفاده، خشونت فیزیکی، ناقص‌کردن و قتل) و همراه با ضمانت مصونیت ساختاری از مجازات حقش بود»، «خالکوبی شده بود»، «در این وقت این‌جا چه کار می‌کرد؟»، «با این لباس، انتظارش می‌رفت»)، کشتار زنان هیچ علت جنایی‌ِ خارج از سیستم ندارد. از اقشار مختلف اجتماعی، نژادهای مختلف، از سنین کودکی تا پیری و در جغرافیاهای گوناگون، فقط جنسیت است که پایدار می‌ماند. و سیستم قادر نیست توضیح بدهد که چرا این امر با «رشد» و «پیشرفت» آن همراه است. در آمار خشم‌آور مرگ و میر، در این جنگ اصیل جنسیتی‌ هر چه جامعه‌ای «پیشرفته‌»‌تر باشد، تعداد کشته‌شدگانش بیشتر است.

به نظر می‌رسد که «تمدن» به ما خلق‌های نخستین می‌گوید: «نشانﮤ عقب‌افتادگی شما در نرخ پایین زن‌کشی نهفته است. این کلان‌پروژه‌ها را بپذیر: قطار [اشاره است به طرح دولت مکزیک مبنی بر قطار مایا که قرار است از میان جنگل‌ها و مناطق بومی در ایلات کمپچه، یوکاتان و چیاپاس بگذرد و وظیفه‌اش تسخیر اراضی و مناطق بومیان منطقه است.-مترجم]، نیروگاه‌های برق حرارتی، معادن، سد، مراکز خرید، فروشگاه‌های لوازم الکتریکی‌کانال‌های تلویزیونی هم همراهش استو یاد بگیرید که مصرف کنید. مثل ما باشید. برای جبرانِ بدهیِ این کمک‌های برای پیشرفت، نه زمین‌های‌تان کافی‌ست، نه آب‌تان، فرهنگ‌تان و کرامت‌انسانی‌تان؛ باید بقیه را با جان زنان بپردازید».

دومبه طبیعتی نگاه می‌کنیم و گوش‌می‌سپاریم که به حد مرگ زخمی‌ست و در احتضار خود، به بشریت هشدار می‌دهد که هنوز کابوسی در راه است. هر فاجعﮤ «طبیعی»، خبر از فاجعﮤ بعدی می‌دهد و به شایستگی از یاد می‌برد، که عمل‌کرد یک سیستم انسانی‌ست که باعث و بانی آن شده.

مرگ و ویرانی دیگر امری در دوردست‌ها نیست که در مرزها محدود بماند، گمرک‌ها و پیمان‌های بین‌المللی را رعایت کند. ویرانی در هر گوشه‌ای از جهان، تمام کُره را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

سومقدرتمندان را می‌بینیم و از آن‌ها می‌شنویم که عقب‌نشینی‌ می‌کنند و خود را در پشت به اصطلاح دولت‌‌ملت ‌و دیوارش پنهان می‌کنند. در این پرش غیرممکن به عقب، ملی‌گرایی فاشیستی مجدداً زنده می‌شود، شوینیسم مُهمل و لاطائلات گوش‌کَرکُن. در چنین اوضاعی ما جنگ‌های آینده را پیش‌بینی کردیم، جنگ‌هایی که از تاریخ‌های جعلی، توخالی و دروغینی تغذیه می‌شوند که آن‌را به ملت‌ها و نژادهای برتری ترجمه کرده و با مرگ و ویرانی تحمیل می‌کنند. در کشورهای مختلف رقابت بین پیشکار و آنها که می‌خواهند پیشکار بشوند در جریان است. آن‌ها پنهان می‌کنند که ارباب patron ، امیر یا فرمانروا، برای همه‌شان یکی است و او هیچ ملیتی به غیر از پول ندارد. همزمان، ارگان‌های بین‌المللی ناتوان‌تر شده و تبدیل می‌شوند به اسامی خشک و خالی، مانند قطعاتی در موزه‌ها… و یا حتی کمتر از آن.

در تاریکی و سردر گُمی مقدم بر این جنگ‌ها، حملات و محاصره‌ها، تعقیب‌ِ هر نشانﮤ خلاقیت، فراست و عقلانیت را می‌شنویم و می‌بینیم. در برابر اندیشﮤ انتقادی، قدرتمندان، تعصب را تقاضا، مطالبه و تحمیل می‌کنند. آن‌‌هامرگی را که می‌کارند، که می‌پرورانند، که درو می‌کنند، تنها یک مرگ فیزیکی نیست؛ بلکه همچنین نابودی کلیت انسانیت هوش، پیشرفت‌ها و دستاوردهایش است. گرایشات جدید ازوتریک دوباره جان می‌گیرند و یا خلق می‌شوند. آن‌ها می‌توانند به گرایشات لاییک و غیرلاییک، به مُدهای روشنفکری و یا شبه‌دانش ملبس باشند. هنر و دانش سعی می‌کنند مطیع فعالین سیاسی باشند.

چهارم ـ پاندمی کووید۱۹ نه تنها آسیب‌پذیری بشر را نشان داد، بلکه همچنین طمع و حماقت دولت‌های مختلف ملی و به اصطلاح اپوزیسیون آنها را نیز عیان کرد. با این تصور که پاندمی گذراست، راه‌حل‌هایی که می‌شد با اندک تعقلی به آن رسید، تحقیر شد. در هر قدمی که بیماری وسعت بیشتری می‌یافت، اعداد جای تراژدی‌ها را می‌گرفت. بدین ترتیب مرگ تبدیل شد به اعدادی که هر روزه در میان افتضاحات و بیانیه‌ها ناپدید می‌شود. در یک مقایسﮤ غم‌انگیز بین ناسیونالیسم‌های مضحک، تعداد ضربات‌ و مسابقات بدون دوز و کلک تعیین می‌کند کدام تیم، یا ملت بهتر یا بدتر است.

همان طور که در یکی از مطالب قبلی شرح جزئیات آن رفت، ما زاپاتیست‌ها راه پیشگیری را برگزیدیم؛ به کار بستن شیوه‌های بهداشتی‌ای که در زمان خود با توافق دانشمندانی بود که راه و چاه را نشان‌مان می‌دادند و کمک‌های‌ خود را بدون هیچ شائبه‌ای به ما ارزانی‌داشتند. ما خلق‌های زاپاتیست از آن‌ها سپاسگزاریم و بدین وسیله می‌خواستیم سپاسگزاری‌مان را به آنان نشان بدهیم. بعد از شش ماه به کار بردن این اقدامات (ماسک و یا چیزی شبیه به آن، حفظ فاصله بین افراد، بستن راه‌های ارتباط مستقیم با مناطق شهری، قرنطینﮤ ۱۵ روزه برای کسانی که احتمال داشت با افراد آلوده به ویروس تماس مستقیم داشته‌اند، شستشوی مدام با آب و صابون)، متاسفیم از مرگ سه رفیق که هر کدام دو یا بیش از دو علائم کووید ۱۹ را داشتند و در تماس مستقیم با بیماران بوده‌اند.

هشت رفیق مرد دیگر و یک رفیق زن که در این دوره جان خود را از دست دادند، یکی از علائم بیماری را داشتند. از آنجا که از امکان تست برخوردار نیستیم، می‌پذیریم که در مجموع ۱۲ رفیق مرد و زن بر اثر به اصطلاح ویروس کرونا مرده‌اند (دانشمندان به ما توصیه کردند بپذیریم که هر مشکل تنفسی‌ای کوید ۱۹ است). مسئولیت نبودن این دوازده نفر به عهدﮤ ماست. تقصیر تحول چهارم و یا اپوزیسیون آن نیست [اشاره است به تبلیغ رئیس جمهور مکزیک که و ادعای او مبنی بر این‌که که دولت او چهارمین تحول در تاریخ مکزیک است: استقلال از اسپانیا، برقراری جمهوری و انقلاب ۱۹۱۰مترجم]؛ تقصیر نئولیبرالیسم و یا نومحافظه‌کاران نیست؛ تقصیر chiros یا fifís نیست [اصطلاح تحقیر آمیز برای فقرای تیره پوست و سفیدپوستان، ظاهراً این واژه توسط رئیس جمهور وقت مکزیک، لوپز اوبرادور نیز به کار گرفته شده است.- مترجم]؛ تقصیر توطئه و دسیسه نیست. فکر می‌کنیم که می‌بایستی تدابیرمان را بیش از این‌ها تشدید می‌کردیم.

در حال حاضر با بار [مسئولیت] این ۱۲ رفیق بر شانه‌هایمان، در تمام روستا‌ها تدابیرمان را بهبود بخشیده‌ایم، حالا به یاری سازمان‌های غیردولتی و دانشمندانی که به صورت فردی یا جمعی ما را برای مقابله بهتر با شیوع احتمالی [ویروس] راهنمایی‌ می‌کنند. ده‌ها هزار ماسک (با خرج ارزان، قابل استفادﮤ مجدد و متناسب با شرایط، به خصوص برای آن که حامل احتمالی ویروس اشخاص دیگری را آلوده نکند) در تمام روستاها پخش شده است. ده‌ها هزار عدد دیگر در کارگاه‌های گلدوزی و خیاطی رفقای شورشگر و در روستاها تولید شده‌ است. استفادﮤ گسترده از ماسک، قرنطینه‌های دو‌هفته‌ای برای کسانی که احتمالاً آلوده شده‌ باشند، حفظ فاصله و شستشوی مداوم دست و صورت با آب و صابون و تا حد امکان خودداری از سفر به شهرها، تدابیری هستند که از جمله به برادران طرفدار احزاب هم پیشنهاد کرده‌ایم[منظور بومیان طرفدار احزاب سیاسی‌ست که در انتخابات شرکت می‌کنند.-مترجم]. تمام این‌ها برای جلوگیری از شیوع آلودگی و ایجاد امکان‌ برای حفظ زندگی اجتماعی.

جزئیات آنچه استراتژی ما بوده و هست می‌تواند به موقع خود بررسی شود. فعلاً می‌گوییم با طپش زندگی در جسم‌مان که بر اساس ارزیابی ما (که احتمالاً می‌توانیم اشتباه ‌کنیم)، مقابلﮤ جمعی با تهدید [ویروس] و نه به صورت امری فردی، و اختصاص نیروی عمده روی پیشگیری، به ما اجازه می‌دهد تا به عنوان خلق‌های زاپاتیست بگوییم: این‌جا هستیم، مقاومت می‌کنیم، زنده‌ایم و مبارزه می‌کنیم.

 

و امروز در سراسر جهان سرمایﮤ بزرگ می‌کوشد مردم به خیابان برگردند تا افراد نقش خودشان را به عنوان مصرف‌کننده بازبه‌عهده بگیرند. زیرا مشکلات بازار فکرشان را مشغول می‌کند: رخوت در مصرف کالا.

باید خیابان‌ها را باز به دست آورد، اما برای مبارزه. زیرا، همان طور که قبلاً گفتیم، زندگی و مبارزه برای زندگی، امری فردی نیست، بلکه جمعی‌ست. حالا می‌بینیم که امری ملی هم نیست، امری‌ست بین‌المللی‌.

-❊-

بسیاری از این چیزها را می‌بینیم و می‌شنویم. و به آن‌ها بسیار می‌اندیشیم. اما نه فقط…

پنجمهمین‌طور از مقاومت‌ها و شورشگری‌هایی می‌شنویم و به آن‌ها نگاه می‌کنیم که از کلیدی بودن‌شان به این علت که در باره آن‌ها سکوت شده‌ و یا به دست فراموشی سپرده‌شده‌اند چیزی کم نمی‌شود. ردپای انسانیتی که از دنباله‌روی از سیستم در گام‌های عجولانه‌اش به سوی فروریزی، سربازمی‌زند: قطار مرگ‌بار ترقی‌ای که متکبر و منزه به سوی صخره‌ای به پیش‌می‌رود. در حالی‌که لوکوموتیو‌ران یادش می‌رود که از یک کارگزار بیشتر نیست و ساده‌لوحانه گمان می‌کند که خود اوست که راه را تعیین می‌کند؛ حال آن‌که هیچ‌کاری نمی‌کند مگر افتادن به دنبال مسیر ریل‌ها به سوی پرتگاه.

مقاومت و شورشگری‌هایی که بدون فراموش کردن اشک برای غائبین، متعهد شده‌اند که مبارزه کنند کسی خواهد گفتبرای ویران‌کننده‌ترین چیزی که در این دنیای تقسیم شده بین نئولیبرال‌ها و نومحافظه‌کاران وجود دارد: زندگی.

شورشگری‌ها و مقاومت‌هایی که، هر یک به شیوﮤ خود، در زمان و جغرافیای خود می‌فهمند راه‌حل در وعده‌های دولت‌های ملی نیست؛ آن‌ها نه در چارچوب مرزها محافظت می‌شوند و نه زیر پرچم‌ها و زبان‌های متفاوت.

شورشگری‌ها و مقاومت‌هایی که به ما زاپاتیست‌های مرد، زن و زنمرد آموزش‌می‌دهند که راه‌حل‌ها فقط می‌توانند از پایین باشند، در زیرزمین‌ها و گوشه و کنار جهان، نه در قصرهای دولتی و نه در دفاتر ابرشرکت‌ها.

شورشگری‌ها و مقاومت‌هایی که آموزش‌ می‌دهند که اگر بالایی‌ها پل‌ها را خراب می‌کنند و مرزها را می‌بندند، باید رودخانه‌ها و دریاها را بپیماییم تا یکدیگر را بیابیم. که مرحم، اگر وجود داشته باشد، بین‌المللی‌ست و رنگش خاکی‌، رنگ کار که در خیابان‌ها و محلات فقیر نشین زندگی می‌کند و می‌میرد، در دریاها و در آسمان، در کوه‌ها و در درون آن‌ها. که مانند ذرتِ بومی رنگ‌هایش بسیارند، سایه‌روشنش و آهنگش.

-❊-

تمام این‌چیزها و چیزهای بیشتری را می‌بینیم و می‌شنویم و به خودمان نگاه می‌کنیم و صدای خودمان را می‌شنویم، همان‌طوری که هستیم: عددی که به حساب نمی‌آید زیرا زندگی اهمیتی ندارد، به فروش نمی‌رسد، خبرساز نیست، وارد آمار نمی‌شود، در نظرخواهی رقابت ختهنمی‌کند، در شبکه‌های اجتماعی ارزش‌گذاری نمی‌شود، تحریک نمی‌کند، سرمایﮤ سیاسی را نمایندگی نمی‌کند، نه پرچم حزبی را و نه هیاهوی مُد را. برای چه کسی اهمیتی دارد که یک گروه کوچک، بسیار کوچک از بومیان، از نخستین ساکنین، زنده باشد یعنی مبارزه ‌کند؟

زیرا نتیجه این شد که زندگی می‌کنیم، با وجود شبه‌نظامیان، پاندمی، کلان‌پروژه‌ها، معادن، افتراها و به فراموشی سپرده‌شدن‌ها. یعنی مبارزه می‌کنیم.

و فکر می‌کنیم به این‌که: مبارزه را ادامه دهیم. یعنی، زندگی را ادامه بدهیم. و فکر می‌کنیم که در تمام این سال‌ها افرادی از کشور خودمان و جهان ما را برادرانه در آغوش فشردند. و فکر می‌کنیم که اگر این‌جا زندگی مقاومت می‌کند، و با وجود مشکلات می‌شکوفد، به لطف وجود همین افرادی‌ست که فاصله‌ها را، برگه‌های تقاضا و مرزها را، اختلافات فرهنگی و زبانی را به چالش کشیدند. به همت این مردان، زنان و زنمردان ولی به خصوص تمامی این زنانکه با تقویم‌ها و جغرافیاها مبارزه کردند و آن‌ها را شکست دادند.

در کوهستا‌های جنوب شرقی مکزیک، تمام جهان‌های دُنیا در قلوب ما گوش شنوا پیدا کردند و می‌کنند. کلام و عمل آن‌ها آذوغﮤ مقاومت و شورشگری‌ای بود که چیزی نیست مگر ادامﮤ مقاومت و شورشگری اجدادمان.

افرادی از طریق علم و هنر، شیوه‌ای پیدا کردند تا ما را در آغوش بگیرند و به ما شور و شوق ببخشند، حتی اگر از راه دور باشد؛ روزنامه نگاران، بچه‌پولدارها و بی‌پول‌ها که قبلاً از بینوایی و مرگ گزارش کردند، همیشه از کرامت‌انسانی و زندگی؛ افرادی با شغل‌ها و پیشه‌های گوناگون اینجا بودند و هنوز هستند که برای ما خیلی با ارزش است و شاید برای خودشان کمتر.

به تمام این چیزها در قلب جمعی‌مان فکر کردیم و بعد در فکرمان رسید که دیگر زمان آن شده که ما مردان، زنان و زنمردان زاپاتیست گوش، کلام و حضور این جهان‌ها را به هم مرتبط کنیم؛ چه آن‌ها که در جغرافیایشان نزدیک‌اند و چه آن‌ها که دور.

ششمو این تصمیم را گرفتیم:

که دیگر زمان آن رسیده است تا قلب‌ها پای‌کوبی کنند، و این که نه موسیقی‌شان از تأسف و تسلیم باشد و نه گام‌هایشان.

که هیئت‌های مختلف زاپاتیست، مردان، زنان و دیگران از رنگ خاک مان، جهان را خواهیم پیمود، با پای پیاده خواهیم رفت و یا با دریانوردی تا سرزمین‌ها، دریاها و آسمان‌های دوردست. نه در جستجوی تفاوت‌ها هستیم، نه برتری، نه تحقیر و نه کمتر از آن پوزش یا تأسف.

می‌رویم تا چیزی را بیابیم که ما را شبیه به هم می‌کند.

نه تنها انسانیت را که جان می‌بخشد به پوست‌های مختلف‌مان، به اشکال متمایزمان، به زبان و رنگ‌های گوناگون‌مان، بلکه همچنین و به‌خصوص رؤیای مشترکی را که به عنوان نوع بشر با هم شریک هستیم و از آفریقایی که به نظر دور می‌رسد، از دامان نخستین زن به راه افتاد: جستجوی آزادی که به این اولین گام جان بخشید… و همچنان ادامه دارد.

که اولین مقصد این سفر قارﮤ اروپا خواهد بود.

که به خاک‌های اروپایی کشتی خواهیم راند. که در ماه آوریل ۲۰۰۱ از مکزیک رهسپار خواهیم شد و لنگر خواهیم کشید.

که بعد از پیمودن گوشه‌ و کنارهای مختلف اروپای پایین و چپ، در روز ۱۳ اوت ۲۰۲۱ ۵۰۰ سال از به اصطلاح فتح جایی که امروز مکزیک نامیده می‌شود به مادرید، پایتخت اسپانیا خواهیم رسید. و این که بی‌درنگ بعد از آن راهمان را ادامه خواهیم داد. [در روز ۱۳ اوت ۱۵۲۱ نیروهای اسپانیایی به فرماندهی هرنان کرتز آخرین مقاومت بومیان آزتک را در تنوختیتلان (مکزیکوسیتی کنونی) در هم می‌شکنند.- مترجم]

که با خلق اسپانیا حرف خواهیم زد. نه برای تهدید کردن، ملامت کردن، توهین کردن و مطالبه کردن. نه برای آن‌که تقاضا کنیم که پوزش بخواهد. نه برای آن‌که به آن‌ خدمت کنیم و نه از آن بخواهیم به ما خدمت کند.

می‌رویم تا به خلق اسپانیا دو چیز ساده را بگوییم:

یک: که ما را فتح نکردند. که همواره مقاومت می‌کنیم و شورشگری.

دو: که هیچ علتی وجود ندارد که از ما بخواهند تا آنان را ببخشیم. دیگر بازی با گذشتﮤ دور برای توجیه جنایاتِ حال حاضر، با عوامفریبی و ریاکاری بس است: قتل مبارزین اجتماعی مانند برادرمان سمیر فلورس؛ قتل‌عام پنهان در پس کلان‌پروژه‌ها که طراحی شده‌اند برای خشنودی قدرتمند همان که تمام گوشه و کنارهای جهان را به بند کشیده است؛ حمایت مالی از شبه‌نظامیان و معاف‌کردن آنان از مجازات؛ خرید وجدان‌ها و کرامت‌انسانی به چند سکﮤ پول. [اشاره است به سخنان رئیس جمهور مکزیک، آندرس‌مانوئل لوپز اوبرادور که با های‌وهوی بسیار خواهان آن شده است که پاپ و دولت اسپانیا از مکزیکی‌ها به خاطر جنایات ارتش اسپانیا و کلیسای کاتولیک در آن زمان عذربخواهند و در همان حال خودش پروژه‌های اقتصادی ویرانگر مناطق بومی در مکزیک را پیش می‌برد. –مترجم]

ما مردان، زنان، زنمردان زاپاتیست نه خودمان به تنهایی می‌خواهیم به آن گذشته بازگردیم و نه بدتر از آن، دست در دست کسی که می‌خواهد کینﮤ نژادی بپاشد و سعی می‌کند ناسیونالیسم پوسیده‌اش را با به اصطلاح شکوه یک امپراتوری، تغذیه کند؛ آن‌هم امپراتوری آزتک که به خرج خون همنوع خودش رشد کرده بود؛ او می‌خواهد ما را قانع کند که با سقوط این امپراتوری، ما خلق‌های اولیه این خاک شکست خوردیم.

نه دولت اسپانیا لازم دارد به خاطر چیزی از ما طلب بخشش کند و نه کلیسای کاتولیک. ما تبدیل نمی‌شویم به پژواک شیادهایی که بر خونِ ما سوار می‌شوند تا بدین شکل دستان به آن آلوده‌شان را پنهان کنند.

اسپانیا بابت چه چیزی از ما پوزش بخواهد؟ به خاطر آن‌که سروانتس را زایید؟ خوزه اسپورسدا را؟ فدریکو گارسیا لورکا را؟ مانوئل باسکز مونته‌البان را؟ میگل هرناندز را؟ پدرو سلیناس را؟ آنتونیو ماچدو را؟ لوپز دِ وِگا را؟ بِکِر را؟ آمودِنا گراندس را؟ پانچیتو بارونا، آنا بِلِن، زابیناس، سِررات، ایبِنیس، یاک، آمپارانویا، میگل ریوس، پاکو دِ لوسیا، ویکتور مانوئل، آوته‌ی جاودان را؟ بونیوئل، آلمودووار و آگرادو، سائورا، فرنان گومِز، فرناندو لئون، باردم را؟ دالی، میرو، گویا، پیکاسو، اِل گرِکو، و ولاسکز را؟ برخی از بهترین اندیشه‌های انتقادی جهانی با مُهر «A»ی رهاییبخش را؟ جمهوری را؟ تبعید را؟ برادر مایا، گونزالو گرررو را؟

بابت چه چیزی کلیسای کاتولیک از ما پوزش بخواهد؟ از گذار بارتولومه‌او دِ لاس کازاس؟ از دون ساموئل روییز گارسیا؟ از آئورورا لونا؟ از سرخیو مِندِز آسِرو؟ از خواهران چاپیس؟ از عبور برادران کشیش، خواهران راهبه و لائیک‌های که همراه با بومیان گام برداشتند بدون آنکه هدایتشان کنند و یا این‌که جایشان را اشغال کنند؟ از کسانی که در دفاع از حقوق بشر، آزادی و جان‌شان را به خطر می‌اندازند؟

-❊-

در سال ۲۰۲۱ راه‌پیمایی رنگ خاک بیست ساله می‌شود. یک راه‌پیمایی‌ که همراه با خلق‌های برادرِ عضو کنگره ملی بومی انجام دادیم، برای مطالبﮤ جایی در درون این ملتی که در حال فروپاشی‌ست.

۲۰ سال بعد، کشتی می‌رانیم و پیاده می‌رویم تا به دنیا بگوییم که در جهانی که در قلب‌ جمعی‌مان احساسش می‌کنیم، برای همﮤ زنان، مردان و زنمردان جا هست. به این دلیل ساده که این جهان فقط در صورتی ممکن است که همﮤ زنان، مردان و زنمردان برای برپایی آن مبارزه کنیم.

هیئت‌های زاپاتیستی به طور عمده از زنان تشکیل می‌شود. نه تنها به این علت که آنها از این طریق می‌کوشند به آغوشی پاسخ بدهند که طی همایش‌های پیشین زنان برایشان باز شده بود [منظور دو «همایش بین‌المللی زنانی که پیکار می‌کنند» در چیاپاس است.- مترجم]، بلکه و به‌خصوص برای آن‌که ما مردهای زاپاتیست آشکار کنیم که اگر چیزی هستیم که هستیم و اگر چیزی نیستیم که نیستیم، به همت زنان زاپایست، به خاطر آن‌ها، و همراه با آن‌هاست.

از کنگره ملی بومی شورای بومی دولت CNI-CIG دعوت می‌کنیم تا هیئتی را تشکیل بدهد و ما را همراهی کند، تا از این طریق کلام ما برای آن دیگری که در دوردست‌ها مبارزه می‌کند، غنی‌تر بشود. به‌خصوص دعوت می‌کنیم از هیئت خلق‌هایی که نام، تصویر و خون برادر سمیر فلورس سوبرانس را بر می‌افرازند تا دردهایش، خشم‌اش، پیکارش و مقاومت‌اش تا دور دست‌ها برسد.

از کسانی که هنر و علم را به عنوان وظیفه، تعهد و افق خود می‌بینند، دعوت می‌کنیم تا از راه دور دریانوردی و گام‌های ما را همراهی کنند و از این طریق به ما کمک کنند تا اشاعه بدهیم که علم و هنر نه تنها امکان ادامﮤ حیات بشر را در خود دارند، بلکه همین‌طور امکان یک جهان نوین را.

خلاصه، در ماه آوریل سال ۲۰۲۱ به اروپا خواهیم رفت. تاریخ و ساعت آن؟ هنوز… نمی‌دانیم.

-❊-

رفقای زن، مرد، زنمرد:

خواهران، برادران، خواهربرادران:

این تعهد ماست:

در برابر قطارهای قدرتمند، زورقهای ما.

در برابر نیرگاه‌های حرارتی برق، نورهای کوچکی که زنان زاپاتیست برای حافظت از زنانی که در سراسر جهان مبارزه می‌کنند دادند.

در برابر دیوارها و مرزها، دریانوردی جمعیِ ما.

در برابر سرمایﮤ بزرگ، مزرعﮤ دسته‌جمعی ما.

در برابر ویرانی سیاره، کوهی که در سحرگاه دریانوردی می‌کند.

ما زاپاتیست هستیم، حاملین ویروس مقاومت و شورشگری. به همین عنوان به پنج قاره خواهیم رفت.

همین قدر… برای حالا.

از كوهستان‌های جنوب شرقی مكزیك

به نام زنان، مردان و دیگرانِ زاپاتیست

معاونِ فرماندﮤ شورشی، مویسس

مكزیك ، اکتبر ۲۰۲۰

بعدالتحریر: آری، ششمین قسمت است و مثل خود سفر، برعکس خواهد بود. یعنی در ادامه پنجمین قسمت خواهد آمد، بعد چهارمین، سپس سومین، دومین قسمت آن‌را ادامه خواهد داد و با اولین پایان می‌یابد.

Share

1 Comentario »

  1. Viva ZAPATISTA.

    Damon From Gilan.

    Comentario de damon — octubre 28, 2020 @ 12:39 am

RSS para comentarios de este artículo.

Deja un comentario

Notas Importantes: Este sitio web es de la Comisión Sexta del EZLN. Esta sección de Comentarios está reservada para los Adherentes Registrados y Simpatizantes de la Sexta Declaración de la Selva Lacandona. Cualquier otra comunicación deberá hacerse llegar por correo electrónico. Para evitar mensajes insultantes, spam, propaganda, ataques con virus, sus mensajes no se publican inmediatamente. Cualquier mensaje que contenga alguna de las categorías anteriores será borrado sin previo aviso. Tod@s aquellos que no estén de acuerdo con la Sexta o la Comisión Sexta del EZLN, tienen la libertad de escribir sus comentarios en contra en cualquier otro lugar del ciberespacio.


Archivo Histórico

1993     1994     1995     1996
1997     1998     1999     2000
2001     2002     2003     2004
2005     2006     2007     2008
2009     2010     2011     2012
2013     2014     2015     2016
2017     2018     2019     2020
2021


Comunicados de las JBG Construyendo la autonomía Comunicados del CCRI-CG del EZLN Denuncias Actividades Caminando En el Mundo Red nacional contra la represión y por la solidaridad